بعد من کار تو خواهر سخت است
دیدن داغ برادر سخت است
آخرین لحظه به هنگام وداع
آه بوسیدن دختر سخت است
بوس? زیر گلو قبل وداع
بعد از آن بوسه حنجر سخت است
دیدن گری? یک طفل صغیر
پیشِ گهوار? اصغر سخت است
خواهرم روز دگر وقت سفر
دیدن پیکر بی سر سخت است
معجر خود گِره محکم بزنید
حمل? دشمن کافر سخت است
بی علمدار شدن در صف جنگ
غص? میر دلاور سخت است
به اسیریِ تو و کشتنِ من
خند? این همه لشگر سخت است
مضطرب بر سَرِ تلّی از خاک
دیدن نیزه و خنجر سخت است
پیش چشم نگرانت، دعوا
بر سر پیکر پرپر سخت است
بعد من خیمه که غارت بشود
غربت آل پیمبر سخت است
پیش چشم هم? اهل حرم
غارت چادر مادر سخت است
کعب نی خوردن تو جای همه
دیدن زخم مکرر سخت است
پشت دروازه در آن مرکز کفر
خطب? دختر حیدر سخت است
***محمود ژولیده***